دنیای یک دانشجوی مهندسی

۲ مطلب در دی ۱۳۹۲ ثبت شده است

۳۰
دی

می گویند حدود ٧٠٠ سال پیش، در اصفهان مسجدی میساختند. روز قبل از افتتاح مسجد، کارگرها و معماران جمع شده بودند و آخرین خرده کاری ها را انجام میدادند.

پیرزنی از آنجا رد میشد وقتی مسجد را دید به یکی از کارگران گفت: فکر کنم یکی از مناره ها کمی کجه!

کارگرها خندیدند. اما معمار که این حرف را شنید، سریع گفت: چوب بیاورید! کارگر بیاورید! چوب را به مناره تکیه بدهید. فشار بدهید. فشـــــــــــــــااااررر...!!!

و مدام از پیرزن میپرسید: مادر، درست شد؟!!
مدتی طول کشید تا پیرزن گفت: بله! درست شد!!! تشکر کرد و دعایی کرد و رفت...

کارگرها حکمت این کار بیهوده و فشار دادن مناره را پرسیدند ؟!
معمار گفت: اگر این پیرزن، راجع به کج بودن این مناره با دیگران صحبت میکرد و شایعه پا میگرفت، این مناره تا ابد کج میماند و دیگر نمیتوانستیم اثرات منفی این شایعه را پاک کنیم...
این است که من گفتم در همین ابتدا جلوی آن را بگیرم!

۳۰
دی

سرباز ژاپنی که با وجود گذشت سه دهه از پایان جنگ جهانی دوم تسلیم نشده بود، در ۹۱ سالگی در توکیو درگذشت.
هیرو اونادو تا سال ۱۹۷۴ در جنگل‌های جزیره لوبانگ فیلیپین ماند چون باور نداشت که جنگ تمام شده است. او ۲۹ سال در جنگل زندگی کرد.
در ‌‌نهایت فقط فرمانده قدیمی او توانست هیرو انادو را به ترک جزیره راضی کند.
هنگامی که به ژاپن بازگشت، از او مانند یک قهرمان استقبال شد.


تسلیم نشو
در روزهای پایانی جنگ جهانی دوم، با ورود نیروهای آمریکایی، ارتباط آقای اونادو که دیگر ستوان شده بود، با دنیای خارج قطع شد.
قبل از قطع ارتباط، آخرین دستوری که گرفته بود این بود تسلیم نشو.
این سرباز ژاپنی سه دهه به این دستور عمل کرد.
او سال ۲۰۱۰ در مصاحبه‌ای به شبکه‌ ای‌بی‌سی گفته بود همه سربازهای ژاپنی برای مردن آماده بودند، اما من دستور داشتم که مراقب پارتیزان‌ها باشم و نمیرم.
در پایان جنگ سه سرباز دیگر هم همراه او بودند. یکی از آن‌ها سال ۱۹۵۰ از جنگل رفت و دو سرباز دیگر مردند. یکی از این سربازان در نزاع با نیروهای محلی در سال ۱۹۷۲ کشته شد.
مقانات دولتی چند بار تلاش کردند که آقای اونادو را در جنگل بگیرند و بازگردانند اما او به حرفشان گوش نکرد.
بار‌ها هواپیماهای ژاپن بالای سر او اعلامیه‌هایی انداختند که روی آن نوشته شده بود جنگ تمام شده و بهتر است که به کشورش بازگردد.
اما او می‌گوید به این اطلاعیه‌ها توجهی نمی‌کرد و فکر می‌کرد این برگه‌ها توطئه دشمن است.
او گفت غلط‌های چاپی این برگه‌ها به اندازه‌ای زیاد بود که فکر می کرد فقط می‌توانست کار دشمن باشد
در ‌‌نهایت، در سال ۱۹۷۴ فرمانده سابق او راهی جزیره لوبانگ فیلیپین شد تا هیرو اونادو را بازگرداند؛ به این امید که او به دستور فرمانده‌اش گوش می کند.
آقای اونادو به پرچم ژاگن سلام کرد و شمشیر سامورایی خود را به فرمانده‌اش تحویل داد در حالی که هنوز لباس نظامی مندرس خود را برتن داشت.
او بعد از بازگشت به ژاپن چند مدرسه برای آموزش چگونگی زنده ماندن در شرایط سخت تاسیس کرد.
آقای اونادو آخرین سرباز جنگ جهانی دوم بود که تسلیم شد
قبل از او، ترو ناکامورا، سرباز دیگر تایوانی که در ارتش ژاپن خدمت می‌کرد، سال ۱۹۷۴ در حالی در یکی از جزایری اندونزی پیدا شد که برای خود غلات می کاشت.